درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
L☺o☻v♥e♦
L☺o☻v♥e♦
چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:, :: 17:45 :: نويسنده : سهيل
این حقم نیست,این همه تنهایی وقتی تو اینجایی,وقتی میبینی بریدم این حقم نیست,حق من که یه عمر با تو بودم اما با تو روز خوش ندیدم...
مست بگو,راست بگو تا شب یلداست بگو تا نفسی هست بگــو هرچی دلت خواست بگــو
هرچی از خوبی تو بگم بازم کمه
هرچی عشقه توی چشمای توئه تورو حتی بیشتر از خودم دوسِت دارم هر عشقی یه روزی میمیره تاریکی دنیا رو میگیره عشق تو تا ابدتوی قلبم میمونه
اسم تو روی لبهام میمونه هرچی از خوبی تو بگم بازم کمه شونه هات یه تکیه گاه محکمه روي تخته سنگي نوشته شده بود: اگر جواني عاشق شد چه کند؟ من هم زير آن نوشتم: بايد صبر کند براي بار دوم که از آنجا گذر کردم زير نوشته ي من کسي نوشته بود اگر صبر نداشته باشد چه کند؟ من هم با بي حوصلگي نوشتم بميرد بهتر است براي بار سوم که از آنجا عبور مي کردم انتظار داشتم زير نوشته من نوشته اي باشد اما زير تخته سنگ جواني را مرده يافتم... یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, :: 17:44 :: نويسنده : سهيل
در میان روزهای تاریک تنهایی باید قدر دانست، قدر این امیدی که ته دلم رو خوش کرده برای درکنار هم بودن.شبها را با ستارگان آسمان میگذرانم چون چهره زیبا تورا در آنها میبینم و شبها را اینگونه با تو سر میکنم، و چه سخت است نتوان صورت زیبا تو را لمس کرد.هزاران شب است که اینگونه سپری میشود و هنوز نتوانستم لمست کنم، و بدترین لحظه ، لحظه ای است که میدانم همه اینها یک توهمی بیش نیست و نه تو در کنارم هستی و نه صورتی در میان ستارگان آسمان وجود دارد.هرگز متوجه نخواهی شد که در آن لحظه قلبم چگونه میشکند و صدای خورد شدن قلبم تمام هستی را میلراند.در میان این شکستنها غم دوری هم اضافه میشود و دلتنگ دیدن صورتت هم یک دردی که سینه ام را میشکافد و این همان لحظه است که قطره ای از گونه هایم به پایین سرازیر میشود. بوی گنــد خیا.نت تمام شهر را گرفته...! بیچاره "آدم" بیچاره "آدمیــت" یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:, :: 17:24 :: نويسنده : سهيل
هيچ وقت از خدا نخواه که همه ي دنيا مال تو باشه ... امشب شب آخره که مزاحم دلت شدم............ خورشید فردا مال تو ببخش که عاشقت شدم.......... بدرقه لازم ندارم میرم عزیزترین............ نذار بمونه زیر پا قلبمو بردار از زمین........... دوست دارم برای تو فقط یه حرف ساده بود........... غافل از اینکه قلب من منتظر اشاره بود منو ببخش كه نديده ميگرفتم التماس اون نگاه نگرونو منو ببخش كه گرفتم جاي دست عاشق تودست عشق ديگرونو لايق عشق بزرگ تو نبودم خورشيد بانو غافل از معجزۀ تو شد وجودم اسير جادو منو ببخش كه درخشيدي و من چشمام و بستم منو بخشيدي و من چشمام و بستم منو ببخش منو ببخش منو ببخش منو ببخش تو به پاي من نشستي و جدا از تو نشستم كه نياوردي به روم هر جا دلت رو مي شكستم منو ببخش منو ببخش منو ببخش منو ببخش...... خداحافظ ، قلبمو كه دادم به تو ديگه بايد پس بگيرم موندن هرگز ، خداحافظ ديگه ميرم ، اگه يه روز دردهای دنيا بريزه تو قلب من ستاره ها خاموش بشن تو آسمونه شب من من ميميرم ، ديگه ميرم خداحافظ ، ديگه رفتم ، پايان ثانيه منم ، هر جايی ساعت ببينم ، عقربه هاشو ميشكنم حتی نشد واسه يه بار ، من بدی هاتو خوب كنم خورشيد و كشتم كه ديگه خودم به جات غروب كنم دل ميسوزه،ازم نخواه بيشتر از اين اسير اين قفس باشم هيچی نمونده از دلم خاكستره دو آتيشم ريزه ريزه ، دل ميسوزه ، خسته شدم دلم گرفته اين روزا غم خونه كرده تو صدام بارونه غصه انگاری ميباره تو ترانه هام عاشق بودم ، خسته شدم خسته شدم ، ديگه ميرم ، گريه نكن دل ، بيا بريم ، از عشق ، ديگه نگيم درد عشقی ، كه كشيديم ، جز خدا به كسی نگيم دل ، بيا بريم ، از عشق ، ديگه نگيم یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:, :: 17:22 :: نويسنده : سهيل
با کارد محبت قلب کوچکم را می شکافم .... دوست دارم بسيار بسيار خواستم واژه اي بنويسم که بماند در ذهنت يادگار که مي کنمت هر روز ياد ، آن هم بطور کرار دستان گرمت را همواره بايد فشرد با احساس
این روزها آنقدر تنها شدمـــــــ ــ ـ که تنهایــــی دلواپسمــــــــ شدهـ ! لبخند میزنمــــــــ ــ ـ تا حدااقل او آرامــــــــ ــ ـ شود...
بگذآر سُ _ ک _ و _ تـــ ... قآنوטּ ِ زندگے مَـטּْ بآشد… وَقتی وآژِه هآ دَرد رآ نِمے فَهمند… |
|||
|